Subscribe elementum semper nisi. Aenean vulputate eleifend tellus. Aenean leo ligula, porttitor eu, consequat vitae eleifend ac, enim. Aenean vulputate eleifend tellus.

    Subscribe elementum semper nisi. Aenean vulputate eleifend tellus. Aenean leo ligula, porttitor eu, consequat vitae eleifend ac, enim. Aenean vulputate eleifend tellus.

      اَهونَوَدگات (یسنا، هات ۲۹)

      اَهونَوَدگات (یسنا، هات ۲۹)

      نوشته‌ها: گردانش و گزارش هات ۲۹ از استاد ابراهیم پورداود

      ویدئوها: گردانش و گزارش هاد ۲۹ از خسرو دادور ایرانشهر در گفت‌وگو با بانو شیوا

       

      ۱ [1] به شما گِله کرد گوشورون: از برای کی مرا آفریدید؟ کی مرا ساخت؟ خشم و ستم و سنگ‌دلی و درشتی و زور مرا به ستوه آورد. مرا جز از شما نگهبان دیگری نیست. ایدون نیکی‌کشاورز به من ارزانی دارید.

      ۲ آنگاه، آفریننده‌ی جانور از اردیبهشت پرسید: تو چگونه رَدی به جانور می‌دهی که بدو خورش، همچنین نگهداریِ بسزا تواند دادن؟ کی را شما سردار وی برگزیده که دروغ و خشم بازدارد؟

      ۳ به او (به آفریننده‌ی جانور) اردیبهشت پاسخ گفت: از برای چارپا سردار بی‌آزاری نیست. در آنجا، نتوانند دریافتن که با زیردستان درست رفتار کنند. در میان کسان، نیرومندتر کسی است که مرا خواند (و) من به یاری وی رسم.

      ۴ (اردیبهشت گوید) مزدا سخنْ بهتر به یاد دارد که پیش از این چه ورزیدند دیوها و مردمان و همچنین پس از این چه خواهند ورزید. او راست، اهورا راست دادگستری. آن‌چنان که او خواهد، ما نیز بر آنیم.

      گزارش و گردانشِ هاد ۲۹، بندهای ۱ و ۲ و ۳ و ۴

       

      ۵ ایدون، بر آنیم با دست‌های بلندشده آفرین خوانیم روان من و جانور بارور. با خواهش مزدا را بر آن داریم که نه به راست‌زندگی‌کننده (و) نه به شبان از دروغ‌پرست آسیب رسد.

      ۶ ایدون، اهورامزدای آیین‌شناس خود گفت، با فرزانگی: (از برای تو) یک سردار یافت نشده و نه ردی به‌درستی، چه تو را آفریدگار از برای شبان و برزیگر ساخت.

      ۷ سخنِ «افزونی» مزدا اهورای با راستی همکام از برای چارپا آفرید و به فرمانش فراوانی از برای به خورشْ نیازمندان، آن پاک (دارد).

      کیست از تو، ای بهمن، در میان مردمان، آن‌که از ما نگهداری کند؟

      گزارش و گردانشِ هاد ۲۹، بندهای ۵ و ۶ و ۷

       

       ۸ [2] (بهمن گوید) یگانه کسی که اینجا من شناخته (و) کسی که آیین ما شنیده زرتشت سِپیتْمان است، ای مزدا، که (اندیشه‌ی) ما و اندیشه‌ی دین راستین بگستراند. ازاین‌رو، به او گفتار دلپذیر دادیم.

      ۹ [3] آنگاه، بنالید گوشورون: که من خشنود شوم به آواز سست یک نگهدار؟ یک مرد ناتوان به‌جاى یک شهریار توانا که آرزوی من است! کی خواهد بود آن هنگام که به او یاری زبردست داده شود؟

      ۱۰ (زرتشت گوید) شما، ای اهورا، ای اردیبهشت، ای بهمن، به آنان نیرو دهید و آن توانایی که از آن، او خان‌ومان خوب و رامش تواند دادن.

      من نیز بر این اندیشیدم، ای مزدا، که تویی نخستین پدیدآرنده‌ی این.

      ۱۱ کجاست راستی و منش نیک و شهریاری؟ پس مرا شما، ای مردم، بپذیرید، ای مزدا، از برای شناختن مه‌آیین مغ.

      [4] ای اهورا، ما راست اکنون یاور، از برای بهره‌ی مانند شما کسانی ایستاده‌ایم.

      گزارش و گردانشِ هاد ۲۹، بندهای ۸ و ۹ و ۱۰ و ۱۱

       

      پی‌نوشت:

      [1]. این ها مانند های پیش نیز دارای یازده بند است و یکی از دلکش‌ترین سرودهای گات‌هاست؛ زیرا که گویای آغاز آبادانی ایران‌زمین است. گوشورون، که در نخستین بند از های ۲۸ نیز یاد شده، روان چارپایان یا فرشته‌ای است که به نگهبانی جانوران سودمند گماشته است؛ به درگاه آفریدگار خروش برآورده از ستم و بیداد و خون‌ریزی مردمان گله‌مند است و خواستار است که در پناه برزیگران دل‌سوز و شبانان مهربان آسوده و خرم زیست کند. آنگاه، آفریدگار از امشاسپند اردیبهشت، نماینده‌ی درستی و راستی، پرسید: چگونه مهتر و سروری باید از برای پرستاری چارپایان برگزید؟ اردیبهشت در پاسخ گوید: در گیتی چنین سردار آیین‌شناس و مهربان نیست و خود مزدا از همه بهتر داند که پیش از این دیوها (گروه پروردگاران) چه آیین گزاردند و پیروان آنان چه کرده و چه خواهند کرد. اینک دادگستری با خود اهوراست. پس از آن، روان چارپایان به درود و آفرین ایستاده، از مزدا درخواست که پارسایان و شبانان را از آسیب کیش دروغین و پیروان بیدادگر دیوها نگاه دارد. اهورامزدا به گوشورون گوید: از برای چارپایان سرور و شهریاری که از خود آن‌ها باشد نیست. آفریدگار آن‌ها را از برای شبانان و برزیگران پدید آورد تا در پناه آنان خوش زیند و مایه‌ی خورش و زندگی مردمان باشند.

      گوشورون از امشاسپند بهمن، نماینده‌ی منش نیک، پرسد: پس در میان مردمان از کی امید پرستاری توانیم داشت؟ امشاسپند بهمن پاسخ دهد: یگانه کسی که به دین راستین گوش فراداده زرتشت سپیتمان است. اوست گستراننده‌ی آموزش مزدا؛ ازاین‌رو، به او گفتار نغز و دلپذیر بخشیده شده است. چون گوشورون نام زرتشت بشنید، دیگرباره ناله آورد: چگونه چنین مرد ناتوانی ما را خشنود تواند ساخت؟ ما را آرزوی شهریار توانایی است تا در سایه‌ی شمشیر وی جهانیان رام و زمین از کشت و ورز و پرورش چارپایان سودمند خرّم و شاد شوند، نه پیغمبری اندرزگوی که از او فرمان نبرند و ستم همچنان پایدار بماند. کی خواهد بود آن روزی که شهریار زبردستی به داد ما رسد؟ آنگاه، زرتشت گفت: بار خدایا، به روان چارپایان نیروی بخش. برانگیز آن شهریاری که آبادانی و رامش تواند دادن. آری، ای مزدا، تو چنین کسی را توانی برانگیختن. هلا، ای مردم، مرا بپذیرید و دین راستین من دریابید تا راستی و منش نیک و شهریاری به شما روی کند و جهان از برزیگران آباد و چارپایان از پرورش شبانان شاد گردند. گوشورون پس از شنیدن آواز زرتشت، آرام گرفته، دریافت که در پناه آمین وی چارپایان سودمند هم آسوده توانند زیستن.

      [2]. ناگزیر، این پُرسش از گوشورون و جانور بارور است که در بند پنجم درخواستند که مزدا نیکان را از آسیب بدان آسوده بدارد.

      [3]. به بند نهم از ها ۴۶ نیز نگاه کنید.

      [4]. گوشورون پس از شنیدن آواز زرتشت، آرام گشته، گوید: آیین زرتشت پناه ما خواهد بود از آزار بیدادگران، آسوده برای سود و بهره‌ی جهانیان آماده‌ایم.



      آن چه از هاد ۲۹ می‌توان آموخت (۱)



      آن چه از هاد ۲۹ می‌توان آموخت (۲)

       

      فرستادن دیدگاه