Subscribe elementum semper nisi. Aenean vulputate eleifend tellus. Aenean leo ligula, porttitor eu, consequat vitae eleifend ac, enim. Aenean vulputate eleifend tellus.

    Subscribe elementum semper nisi. Aenean vulputate eleifend tellus. Aenean leo ligula, porttitor eu, consequat vitae eleifend ac, enim. Aenean vulputate eleifend tellus.

      گات‌ها

      گات‌ها

      استاد ابراهیم پورداود

       

      اوستایی که امروزه در دست داریم چهاریک اوستایی است که در روزگار ساسانیان در دست داشته‌اند. در نامه‌ی پهلوی دینکرد که در نخستین نیمه‌ی سده‌ی نهم میلادی، برابر نخستین نیمه‌ی سده‌ی سوم هجری، به دستیاری آتورفرنبغ آغاز شده و در پایان همان قرن به دستیاری آتورپاد پسر اُمید[1] انجام گرفته، در بخش‌های هشتم و نهم از آن نامه از بیست و یک نسک[2] اوستا که تا چند قرن پس از تاخت‌وتاز تازیان در دست بوده، یک‌یک به نام خود یاد گردیده و از گفتار هریک از آن‌ها کم‌وبیش سخن رفته است، جز اینکه در همان هنگام از میان بیست و یک نسک اوستا، از ناتر نسک (پنجمین نسک) متن اوستا به جا بوده و گزارش پهلوی ( = زند) آن از دست رفته بوده و از وشتگ نسک (یازدهمین نسک) متن اوستا و گزارش پهلوی آن هر دو از دست رفته بوده است. نویسنده‌ی دینکرد درباره‌ی این دو نسک گم‌شده چیزی نمی‌نویسد، بس از آن‌ها نام می‌برد. از نسک‌های دیگر آن‌چنان سخن داشته که هیچ جای گمان نیست که در آن روزگار سراسر اوستای روزگار ساسانیان را، جز از دو نسک، با گزارش پهلوی آن‌ها در زیر دست داشته است.

      بیست و یک نسک اوستا، به گفته‌ی دینکرد و نوشته‌های دیگر مزدیسنان، به اندازه‌ی بیست و یک واژه‌ی (ماریک mārīk = کلمه) یتها اهو وئیریو …[3] فرو فرستاده شده. هریک نسک برابر می‌افتد به یکى از واژه‌های آن، این‌چنین:

      ۱) یتها – (نسک) سوتکر ۲) اهو – ورشت مانسر ۳) وئیریو – بغ ۴) اتها – دامدات ۵) رتوش – ناتر ۶) اشات – پاچک ۷) چیت – رتودات ائیتک ۸) هچا – بریش ۹) ونگهئوش – کشکیسروب ۱۰) دزدا – ویشتاسپ ساست ۱۱) مَنَنْگهؤ – وشتگ ۱۲) شیئو تهنَنام – چیتردات ۱۳) انگهوُش – سپند ۱۴) مزدایی – بغان‌یشت ۱۵) خشتهر مچا – نیگاتوم ۱۶) اهورایی – گنبا سرنیجت ۱۷) آ – هوسپارم ۱۸) یم – سکاتوم ۱۹) دریگوبیو – وندیداد ۲۰) ددت – هادُخت ۲۱) واستارم – ستوت‌یشت.[4]

      بیست و یک نسک اوستا به سه بهر بخش گردیده، آن‌چنان‌که یتها اهو وئیریو … دارای سه شعر (گاس) است. هر بهری برابر می‌افتد با یکی از آن شعرها. هریک از آن بهر سه‌گانه دارای هفت نسک بوده: نخستین بهر گاسانیک (gāsānīk)، دومین بهر هاتک مانسریک (hãtak-mānsarīk) و سومین داتیک (dātīk) نام داشته، این‌چنین:

      نسک‌های گاسانیک نسک‌های هاتک مانسریک نسک‌های داتیک
      ۱ ستوت‌یشت ۱ دامدات ۱ نیگاتوم
      ۲ سوتکر ۲ ناتر ۲ گنبا سرنیجت
      ۳ ورشت مانسر ۳ پاجک ۳ هوسپارم
      ۴ بغ ۴ رتودات ائیتک ۴ سکاتوم
      ۵ وشتگ ۵ بریش ۵ وندیداد
      ۶ هادُخت ۶ کشکیسروب ۶ چیتردات
      ۷ سپند ۷ ویشتاسب ساست ۷ بغان‌یشت

      در بخش هشتم نامه‌ی دینکرد، در کرده‌ی ( فصل) ۱، پاره‌ی ۵، نسک‌های سه‌گانه چنین تعریف شده: «نسک‌های گاسانیک در دانش مینوی و کار مینوی است. نسک‌های داتیک در دانش جهانی و کار جهانی است. نسک‌های هاتک مانسریک در آگاهی از کردارهای میان این دو (مینوی و جهان)». در خود دینکرد،‌ در پاره‌ی ۱۳ از کرده‌ی ۱، گفته شده: «گفتارهای این سه بهر همیشه با تعریفی که از هریک از آن‌ها شده، درست نمی‌افتد. بسا در نسک‌های گاسانیک به گفتارهای هاتک مانسریک و به گفتارهای نسک‌های داتیک برمی‌خوریم و در نسک‌های هاتک مانسریک آموزش‌های گاسانیک و داتیک آورده شده و در نسک‌های داتیک سخنانی از نسک‌هاى گاسانیک و هاتک مانسریک یاد گردیده است».

      از بیست و یک نسک اوستای روزگار ساسانیان برخی یکسره از میان رفته و از برخی چند پاره، در اوستایی که امروزه در دست است، به جا مانده. برخی دیگر آن‌چنان‌که بوده، هنوز هست؛ از آن‌هاست گات‌ها که بی‌کم‌وبیش به ما رسیده است. در جلد وندیداد باز از نسک‌ها یاد خواهیم کرد و آنچه از نامه‌ی دینی ایران که به گفته‌ی دینکرد روی‌هم‌رفته دارای هزار فرگرد (سوره، فصل) بوده[5] و در اوستای کنونی به یادگار مانده، سخن خواهیم داشت.

      چنان‌که دیدیم، در دینکرد، ستوت‌یشت بیست و یکمین نسک برشمرده شده، اما در بهر سه‌گانه در سر نسک‌های گاسانیک جای داده شده است.

      ستوت‌یشت که در خود اوستا ستئوت یسنیه (staota-yasnya) نامیده شده، در میان هفتاد و دو هات (سوره، فصل) از یسنا که امروزه در دست داریم، به جا مانده. پنج گات‌ها و چند پاره‌ی دیگر از یسنا را باید از ستوت‌یشت دانست[6]. چنین می‌نماید که سرودهای گات‌ها و آنچه از گات‌ها شمرده می‌شده، ستوت‌یشت نام داشته و شش نسک دیگر گاسانیک در گزارش (شرح، توضیح) گات‌ها بوده است. در بخش نهم دینکرد، در کرده‌های ٢-۶٨، از سوتکر نسک و ورشت مانسر نسک و بغ نسک مفصل سخن رفته است. سوتکر دارای ۲۲ فرگرد است و هر فرگرد آن درباره‌ی یکی از بخش‌های گات‌هاست: نخستین فرگرد یتها اهو وئیریو، دوم اشم وهو، سوم ینگهه ها تام، چهارم هات ۲۸، پنجم هات ۲۹، ششم هات ۳۰، هفتم هات ۳۱، هشتم هات ۳۲، نهم هات ۳۳، دهم هات ۳۴، یازدهم هفت هات (یسنا ۳۵-۴۱)، دوازدهم هات ۴۳، سیزدهم هات ۴۴، چهاردهم هات ۴۵، پانزدهم هات ۴۶، شانزدهم هات ۴٧، هفدهم هات ۴٨، هجدهم هات ۴٩، نوزدهم هات ۵۰، بیستم هات ۵۱، بیست و یکم هات ۵۳، بیست و دوم هات ائیریمن که هات ۵۴ باشد. همچنین در دینکرد از ورشت مانسر نسک که دارای ۲۳ فرگرد و از بغ نسک که دارای ۲۲ فرگرد نوشته شده، از گفتارهای هریک از آن فرگردها یاد شده و گفتارها همان است که در سوتکر نسک نیز آمده: از یتها اهو تا ائیریمن، اما در هریک از این سه نسک سخن از گزارش گات‌هاست که آن هم به زبان خود اوستا بوده و امروز هم نمونه‌ای از آن‌گونه گزارش، در اوستایی که در دست است، به جا مانده و آن یسنا ۱٩-٢۱ می‌باشد که نامزد است به بغان‌یشت و در آن‌ها از یتها اهو وئیریو، اشم وهو، ینگهه ها تام سخن رفته است.[7]

      در دینکرد، گذشته از یتها اهو وئیریو و اشم وهو و ینگهه ها تام و هفت هات و ائیریمن ( = یسنا ۵۴)، هریک از هفده هات گات‌ها به نام‌های خود، که یاد خواهیم کرد، نامیده شده است؛ آن‌چنان‌که به هیچ روی جای گمان نیست که گات‌ها، آن‌چنان‌که در درگاه ساسانیان بوده و نویسنده‌ی دینکرد در زیر دست داشته، تاکنون در اوستا به جا مانده است.[8]

      آنچه در اوستا به لهجه‌ی گات‌ها نوشته شده همه را بخش‌های گاتایی نامیده‌اند یا آن‌چنان‌که در دینکرد و در نوشته‌های دیگر مزدیسنان آمده، گاسانیک. از آن‌هاست یتها اهو وئیریو که گفتیم یک بند و دارای سه شعر است، روی‌‌هم‌رفته دارای ۲۱ واژه (کلمه) و در وزن شعر درست مانند بندهای نخستین گات اهونود می‌باشد. دیگر اشم وهو که دارای ۱۲ واژه است و آن نثر است. سدیگر ینگهه ها تام و آن هم یک بند سه‌شعری است و دارای ۱۵ واژه است و در وزن شعر درست مانند بندهای چهارمین گات وهوخشتر (= هات ۵۱) می‌باشد.

      از این سه بند که در پاره‌های ۱۳-۱۵ از یسنا ۲۷ آمده، در جاهای دیگر سخن داشتیم[9]. گذشته از آن‌ها، هفت هات که در خود اوستا هپتنگ هائیتی (haptanhāiti) خوانده شده، از بخش‌های گاسانیک به شمار است؛ چه در انشا و لهجه مانند گات‌هاست، جز اینکه در نثر است. هفت هات عبارت است از یسنا ۳۵-۴۱ و در میان نخستین گات اهونود و دومین گات اشتود جای داده شده. باز از آن سخن خواهیم داشت.[10]

      دیگر از بخش‌های گاسانیگ ائیریمن ایشیه (airyaman.ishya) می‌باشد که آن هم یک بند است، دارای چهار شعر و روی‌هم‌رفته ٢۴ واژه است و در وزن شعر مانند پنجمین گات وهیشتو ایشت (= هات ۵۳) می‌باشد.[11]

      در آغاز گفتیم اوستایی که امروزه در دست داریم چهاریک اوستایی است که در روزگار ساسانیان در دست داشته‌اند. آنچه از نامه‌ی مینوی که پس از دستبرد و بیداد تازی و خون‌ریزی و ویرانی مغول و تتار چون چنگیز و تیمور به جای مانده، به پنج بهر بخش توان کرد: نخست یسنا که هفده هات گات‌ها در آن گنجانیده شده، دوم ویسپرد، سوم یشت، چهارم وندیداد، پنجم خرده‌اوستا[12]. از هریک از آن‌ها به جای خود سخن داشته‌ایم.[13]

      یسنا که در خود اوستا یسن (yasna) آمده، یعنی درود، پرستش، ستایش و نیایش. از همین واژه است جشن در فارسی[14]. یسنا که سرآمد بهرهای دیگر نامه‌ی مینوی است، دارای هفتاد و دو سوره یا فصل است و هر فصل آن را هات یا ها گویند، برابر واژه‌ی اوستایی هایتی (Haiti) در پهلوی هات (hat)؛ چنان‌که هریک از بیست و دو فصل وندیداد را پرگرد یا فرگرد نامند و هریک از بیست و چهار فصل ویسپرد را یک کرده خوانند. همچنین هریک از یشت‌های بلند که به چند فصل بخش شده، هریک از آن فصل را کرده گویند.[15]

      در میان هفتاد دو هات از یسنا، هفده هات از آن پنج گات‌هاست. این هفده هات از روی وزن شعر و از روی شماره‌ی شعر در هر بند (چون بند سه‌شعری و بند چهارشعری و بند پنج‌شعری) به پنج دسته بخش شده. نخستین دسته نامزد است به اهونودگات، دومین اشتودگات، سومین سپنتمدگات، چهارمین وخشترگات، پنجمین وهیشتو ایشت گات. در خود اوستا چنین خوانده شده‌اند: اهون‌وئیتی (ahunavaiti) اوشت‌وئیتی (uštavaitī)[16] سپنتامئینیو (spǝntā.mainyū) وهوخشتهر (vohu-xshathra) وهیشتوایشتی (vahištōištī). هریک از این نام‌ها با واژه‌ای که آن گات آغاز شده نامزد گردیده، جز اینکه نام نخستین گات که اهونود باشد، از یتها اهو وئیریو (yathā. Ahū. Vairyō) برداشته شده است. چنان‌که می‌دانیم، اهونودگات با واژه‌های اهیا یاسا (ahyā yāsā) آغاز یافته است؛ یتها اهو وئیریو که گفتیم یک بند و دارای سه شعر است و درست مانند بندهای اهونودگات است و در وزن شعر هم با آن یکی است، ناگزیر روزی در سر اهونودگات بوده، اما در اوستای کنونی جای آن در پاره‌ی ۱۳ از هات ۲۷ می‌باشد و در سراسر اوستا تکرار شده است.

      اهوَن وَئیتی (ahunavaitī) صفت است به هیئت تأنیث. در تذکیر اهون ونت (ahunavant) یعنی دربردارنده‌ی اهونَ ahuna. اَهُوْنَ نیز صفت است؛ یعنی دربردارنده‌ی اُهوْ ahū (سرور، بزرگ، خدایگان) و از این واژه یتها اُهو وئیریو اراده می‌شود.

      در کرده‌ی ٢۴ ویسپرد، در پاره‌ی ۱ آمده: «این پیروزی را می‌ستاییم که هست میان اَهُوْنَ (و) ائیریمن… . چنان‌که دیده می‌شود، در خود اوستا آغاز بخش گاسانیک اَهُوْنَ ( = یتها اهو وئیریو…) که گفتیم جای آن در پاره‌ی ۱۳ از هات ۲۷ می‌باشد و انجامش ائیریمن (= ائیریمن ایشیه) که هات ۵۴ از یسنا باشد دانسته شده است، در بسیاری از جاهای دیگر اوستا اَهُوْنَ با واژه‌ی وئیریه آمده: اَهُوْنَ وئیریه (ahuna.vairya) چنان‌که در یسنا ۹ پاره‌ی ۱۴ آمده: «زرتشت اَهُوْنَ وئیریه را نخست در آریاویج (ائیرین وئجنگه) چهار بار بسرود» اَهون وئیریه در پهلوی اهونور (ahunavar) نامیده شده است. گذشته از نخستین گات که نامش از یتها اهو وئیریو برداشته شده، نام‌های چهار گات دیگر، آن‌چنان‌که گفتیم، از واژه‌ای است که در آغاز همان گات به کار رفته است.

      اهونودگات دارای هفت هات یا ها (= یسنا ٢٨-۳۴)، اشتودگات چهار هات (= یسنا ۴۳-۴۶)، سپنتمدگات نیز چهار هات (=۴۷-۵۰)، وهوخشترگات یک هات (= یسنا ۵۱)، وهیشتو ایشت گات نیز یک هات (=یسنا ۵۳) می‌باشد. هریک از این هفده هات نیز به نام خود خوانده شده و آن نام‌ها از نخستین واژه‌های همان هات می‌باشد، این‌چنین: اهون وئیتی (ahunavaitī) اهیا یاسا (ahyā-yāsā =یسنا ۲۸)، خشماویه گئؤش اوروا (xshmāvya-gēuš-urva = یسنا ٢٩)، اتْ تا وخشیا (at-tā-vaxshyā =یسنا ۳۰) تاو اُوروا تا (tā. vǝ̅. urvātā = یسنا ۳۱)، خوئتو مئیتی (xvaētumaitī = یسنا ۳٢)[17]، یتها – آیش – یتها (yathā-āiš-ithā = یسنا ۳۳)، یا – شیئو تهنا (yā-šyaothanā = یسنا ۳۴)، اوشت وئیتی (uštavaitī = یسنا ۴۳)، تتْ – تهوا- پرسا (tat-thwa-pǝrǝs = یسنا ۴۴)، اَتْ – فر – وخشیا (at-frvaxshyā =یسنا ۴۵)، کمن مئزا ( kamnamaēzā = یسنا ۴۶)، سپنتا- مئینیو (spǝntā-mainyū = یسنا ۴٧)، یزی- اَدا (yezi-adā =یسنا ۴٨)، اَتْ ۔ ما- یَوا (at-mā-yavā = یسنا ۴٩)، کتْ – موئى – اُوْروا (kat mōi-urvā = یسنا ۵۰) وهوخشتهرا (vohu-xshathrā = یسنا ۵۱)، وهیشتو ایشتی (vahištōištī = یسنا ۵۳).

      در انجام هریک از این هفده هات، جمله‌ای نیز افزوده شده و نام همان هات یاد گردیده، این‌چنین: – هات اهیا یاسا را می‌ستاییم، هات خشماویه گئؤش اوروا را می‌ستاییم، هات آتْ – تا – وخشیا را می‌ستاییم و جُز آن.

      چنان‌که دیده می‌شود، هفده هات گات‌ها در میان هفتاد و دو هات یسنا جای داده شده و گات‌ها از هات ۲۸ آغاز شده و با خود هات ۵۳ انجام یافته و در میان اهونودگات (= یسنا ٢٨ – ۳۴) و اشتودگات (= یسنا ۴۳-۴۶) هشت هات فاصله است و آن عبارت است از یسنا ۳۵-۴۲ که آن را هفت هات خوانند و در خود اوستا هپتنگ هائیتی haptanhāiti خوانده شده است. چنان‌که از نام آن پیداست، هفت هات عبارت است از یسنا ۳۵-۴۱ و آن پس از گات‌ها کهن‌ترین پاره‌ی نامه‌ی مینوی است؛ در انشا و گفتار مانند گات‌هاست، جز اینکه به نثر است. در نامه‌ی دینکرد، هفت هات یک فرگرد به شمار رفته. در نامه‌ی دیگر پهلوی، شایست نه شایست، در کرده‌ی ۱۳ پاره‌ی ۱۶ – ٢۶ که از هفت هات سخن رفته، یسنا ۴٢ از هفت هات شمرده نشده است؛ زیرا یسنا ۴۳ نه در انشا و نه در گفتار مانند هفت هات نیست و آن پاره‌ای‌ست که پس از آن به هفت هات افزوده شده است. چون در دومین جلد یسنا از هفت هات سخن داشتیم، در اینجا بیش از این نباید.

      همچنین در میان وهوخشترگات (= یسنا ۵۱) و وهیشتو ایشت گات (= یسنا ۵۳)، یک هات که یسنا ۵٢ باشد فاصله است. این هات به نثر است؛ در انشا و گفتار نه مانند سرودهای هفده هات گات‌هاست و نه مانند هفت هات (= یسنا ۳۵-۴۱) منثور؛ پاره‌ای‌ست کم‌وبیش مانند چهل و هشت هات دیگر از یسنا.

      در نامه‌ی پهلوی شایست نه شایست، کرده‌ی ۱۳، پاره‌ی ۵۰ آمده: «آغاز گات‌ها «اهیا یاسا» و انجامش «دریگئؤ و وهیو» می‌باشد. چنان‌که می‌دانیم، نخستین گات اهونود (= یسنا ٢٨-۳۴) با واژه‌های اهیا یاسا (ahyā.yāsā) آغاز یافته و پنجمین گات وهیشتو ایشت (= یسنا ۵۳) با واژه‌های دریگئؤ و وهیو (drigaovē.vahyō) پایان پذیرفته. چنان‌که گفتیم، در شایست نه شایست نیز هفت هات (= یسنا ۳۵-۴۱) از گات‌ها شمرده شده، اما یسنا ۴٢ به شمار نیامده و نه یسنا ۵٢.

      گات که در خود اوستا گات‌ها (gāthā) نامیده شده، یعنی سرود. در سانسکریت نیز گات‌ها (gāthā) به همین معنی است. در پهلوی گاس (gās) و جمع آن گاسان.[18]

      بنای شعر در سرودهای گات‌ها مانند سرودهای ودا (vēda)، نامه‌ی دینی برهمنان، بر هجاست (syllaber).

      نخستین گات، اهونود، که گفتیم دارای هفت هات می‌باشد (= یسنا ٢٨-۳۴)، روی‌هم‌رفته صد بند است و هر بند آن دارای سه شعر است و هریک شعرش دارای شانزده هجاست. درنگ (césure) پس از هفتمین هجاست: ۹+۸، این‌چنین: اَهیا یاسا نمنگها | اُوستان زسْتو رفذْ رهیا

      دومین گات، اُشتود، دارای چهار هات می‌باشد (= یسنا ۴۳-۴٢)، روی‌هم‌رفته شصت و شش بند است و هر بند آن دارای پنج شعر است[19] و هریک شعرش دارای یازده هجاست. درنگ پس از چهارمین هجاست: ۴+۷، این‌چنین: اوشتا اهمْای | یهْمای اوشتا کهْمای چیتْ

      سومین گات، سپنتمد، دارای چهار هات (= یسنا ۴۷-۵۰) و روی‌هم‌رفته چهل و یک بند است و هر بند آن دارای چهار شعر است و هریک شعرش دارای یازده هجاست. درنگ پس از چهارمین هجاست: ۴+٧، این‌چنین: سپنتامینو| وهیشتا چامننگها

      چهارمین گات، وهوخشتر، دارای یک هات (= یسنا ۵۱) بیست و دو بند است و هر بند آن دارای سه شعر است و هریک شعرش دارای چهارده هجاست. درنگ درست در میان افتاده: ۷+۷، این‌چنین: وُهُوْ خْشْتَهرمْ ویریمْ | با گمْ ایبی بیریشتیم

      پنجمین گات، وهیشتو ایشت، دارای یک هات (= یسنا ۵۳) نُه بند است و هر بند دارای چهار شعر است: دو شعر کوتاه و دو شعر بلند. شعر های کوتاه هریک دارای دوازده هجاست و درنگ پس از هفتمین هجاست: ۷+۵، اینچنین: وهیشتا ایشتیش سراوی | زرَتَهوشتر هه

      شعرهای بلند هریک دارای نوزده هجاست و درنگ یک بار پس از هفتمین هجاست و بار دیگر از چهاردهمین هجا: ۷+۷+۵، این‌چنین: اشاتْ هچا اَهَوْ رو | مزداو یوُی ویسپایْ آ | هوَنگهوِیمْ.[20]

      هریک از بندهای گات‌ها در خود اوستا وچس تشتی (vačastašti) نامیده شده، در پهلوی وچست و هر شعرش افسَمنْ (afsman)، در پهلوی پتمان (پیمان، اندازه) و گاهی هم گاس. گاس در پهلوی هم به معنی گات به کار رفته و هم به معنى یک شعر از گات‌ها.[21]

      واژه‌ی پَدَ (pada) که در بند ۸ از هات ۵۰ به معنی سرود به کار رفته، باید به معنی نیم شعر باشد؛ یعنی یک دسته از هجاها (syllabes) که به‌واسطه‌ی یک درنگ (سکته، وقف) از هجاهای دیگر آن شعر جدا شده است.[22]

      دویست سی و هشت (۲۳۸) بند گات‌ها از روی وزن شعر و از روی شماره‌ی شعرهای هر بند به پنج گات (= سرود) دسته‌بندی شده، نه از روی گفتارهای آن‌ها. چنان‌که بزودی خواهیم یاد کرد، گفتارهای بسیاری از بندهای یک گات با گفتارهای بندهای دیگر همان گات پیوستگی ندارد.

      گات‌ها در اوستا دارای نخستین پایه و از سرودهای خود پیغمبر دانسته شده است. با هریک از هات (هایتی) و بند (وچس تشتی) و شعر (افسمن) و واژه (وچنگه = واژه) و گزارش (آزئینتی āzainti= زند) آن ستوده شده است.[23]

      گات‌ها در ودا، نامه‌ی دینی برهمنان، شعرهایی است که پس از گفتارهای نثر آمده باشد. همچنین است در نامه‌های دینی بوداییان. از خود گات‌های زرتشت به‌خوبی پیداست که این سرودها دنباله‌ی اندرزها و آموزش‌های منثور بوده که بدبختانه از میانه رفته است.[24]

      از پی اندرزها و آموزش‌های پیغمبر ایران چند شعری می‌آمده که خلاصه‌ی سخنان منثور بوده و آسان‌تر به یاد پیروان دین سپرده می‌شده، درست مانند گلستان سعدی که نثر و نظم به هم آمیخته و هر گفتار و اندرزی به چند شعر آراسته شده، آن‌چنان‌که در سود خاموشی پس از سخنانی به نثر گوید:

      سخن را سر است ای خداوند و بُن

      میاور سخن در میان سخن

      خداوند تدبیر و فرهنگ و هوش

      نگوید سخن تا نبیند خموش

      از میان سرودهای گات‌ها برخی بی‌آغاز می‌نماید و برخی دیگر انجامش پیدا نیست، بسا بندهای یک سرود از هم بریده و رشته‌ی پیوستگی آن‌ها از هم گسسته است. این پریشانی و پاشیدگی برای این است که گفتارهای منثور از میان رفته، آنچه در پارینه سرودها را به هم می‌پیوسته و معنی آن‌ها را روشن می‌ساخته، امروزه در دست نیست. گات‌ها، چنان‌که سراسر اوستا، نامه‌ای‌ست پراگنده و پریشان و گویای ستم اسکندر و بیداد تازی و خون‌ریزی مغول و تتار است. در روز اشکانیان، پس از تاخت‌وتاز اسکندر و جانشینان یونانی وی، آنچه از سرودهای پیغمبر ایران به یادها مانده بود گردهم آورده شده، همان است که تاکنون هم بی‌کم‌وبیش در دست داریم. باز جای سپاس است که پس از آن‌همه ویرانی و سیه‌روزی که به ایران روی داده، سرودهایی از خود وخشور زرتشت به جا مانده و امروزه می‌توانیم دریابیم که آیین پاکش چه بوده و از سوی آفریدگار یگانه، اهورامزدا، چه پیامی به جهانیان رسانیده و به‌ویژه ایرانیان را چگونه به راه راست خوانده است. آیین و آموزش پیغمبر با ریختگی و پاشیدگی گات‌ها به‌خوبی روشن است: آفریدگار یگانه مزدا اهورا است. از اوست آنچه نیک و نغز است. دیوها، گروه پروردگاران آریایی، سزاوار ستایش نیستند. از آنان جز گمراهی و سیاه‌روزی نیاید. راستی و منش نیک و توانایی و اندیشه‌ی سازگار و رسایی و جاودانی، که به هفت امشاسپندان نامزد شده‌اند، از نیروهای مزدا اهورا هستند. مردمان باید بکوشند که از این نیروها برخوردار شوند. پندار نیک و گفتار نیک و کردار نیک مایه‌ی رستگاری است، چنان‌که پندار بد و گفتار بد و کردار بد مایه‌ی تباهی است. دروغ سهمگین‌ترین دشمن مردمی است؛ باید از آن دوری جُست و به راستی روی نمود. مزدا اهورا نیازمند قربانی و خون گاو و گوسفند نیست. یگانه پرستش که به پیشگاه وی پذیرفته شود، نماز راستی است. هر آن‌که زمین آبادان کند و به کشت و ورز پردازد و از چارپایان سودمند نگهداری کند، خداوند را از خود خشنود سازد. در این جهان و در دیگر جهان پاداش یابد. در این جهان، بد در برابر نیک و زشت در برابر زیباست، زندگی جنگی است میان این دو. مردمان راست که از برای پیروزی نیکی و شکست بدی بکوشند. هر آن‌که در این جهان با کردارهاى نیک خود گوهر خوبی را یاری دهد، در دیگر سرای پاداش یافته، به بهشت درآید و هر آن‌که گوهر بدی را با کردارهای ناستوده خویش یاری کند، در دیگر جهان پادافراه یابد و در دوزخ درآید. روان جاودانی است، پس آزمایش روز پسین اگر از نیکان به شمار رفت، از پل چینوت (صراط) گذشته در کشور جاودانی مزدا (بهشت) گراید و اگر از بدان باشد، در خان‌ومان دروغ (دوزخ) درآید.

      این است آیین زرتشت، آن‌چنان‌که در گات‌ها آمده و در سر آن‌ها ایستادگی کرده و در هر بندی از آن سرودها به روشْنی نو و شیو‌ی دلپذیر یاد شده است.

       

      زند

       در خود اوستا آزئینتی (āzain̩ti) یا آزنتی (āzan̩ti) آمده، از مصدر زن (zan) که به معنی دانستن و شناختن است، با جزء آ.[25] مت، آزنتی (mat.āzanti) صفت است؛ یعنی با زند.[26] در گزارش پهلوی شناسکیه šnāsakīh (شناسائی) از آزنتی در اوستا (= زند) گزارشی اراده شده که نیز به زبان اوستایی است و چنان‌که گفتیم، بغان‌یشت (= یسنا ۱۹-۲۱) که در گزارش یتها اهو وئیریو… واشم وهو … وینکهه هاتام می‌باشد، نمونه‌ای است که از این‌گونه گزارش در اوستا به جا مانده است. امروزه زند که پهلوی هم زند گویند، نام گزارش اوستاست به زبان پهلوی که از گاه ساسانیان رسیده است. گزارش پهلوی گات‌ها چندان ارزش لغوی ندارد. به‌خوبی از آن گزارش پیداست که گزارندگان (مفسرین) معنی سنّتی را در نظر داشتند، نه معنی اصلی هریک از واژه‌ها را. گذشته از گات‌ها که از حیث لهجه با بخش‌های دیگر اوستا فرق دارد، گزارش پهلوی اوستا تا به اندازه‌ای کلید دریافتن معنی نامه‌ی مینوی است. ترجمه‌ی گات‌های دارمستتر (Darmesteter) به زبان فرانسه که مانند ترجمه‌ی بخش‌های دیگر اوستا از روی گزارش پهلوی (= زند) انجام یافته، ترجمه‌ای‌ست نادرست. می‌توان گفت در میان دویست و سی هشت بند گات‌ها در ترجمه‌ی دارمستتر، آن‌چنان‌که نگارنده هریک را سنجیده، کمتر بندی است که به معنی پی برده باشد؛ چه بنیاد آن ترجمه گزارش پهلوی گات‌ها است[27]، همچنین گزارش سانسکریت گات‌ها، در جزو یسنا، که به دستیاری دستور پارسیان نریوسنگ (Neryōsang) در قرن دوازدهم میلادی از روی گزارش پهلوی فراهم شده، بنیاد درستی ندارد.[28]

       

      پانوشت

      [1]. نام دومین گردآورنده‌ی دینکرد باید امید باشد، نه Hêmêd که وست (West) خوانده:

      Sacred Books of the East Vol. XXXVII Intro xxxii

      نگاه کنید به:

       Osteuropaische und ostasiatische streifzüge von Marquart; Leipzig 1903 S 295.

      [2]. نسْک، در اوستا نَسْکَ (naska)، چنان‌که در یسنا ۹ پاره‌ی ۲۲ آمده، یعنی نامه (کتاب) در پهلوى. خسروانی گفت:

      چه مایه زاهد پرهیزگار صومعکی

      که نسک‌خوان شد بر عشقش و ایارده‌گوی.

      نگاه به جلد خرده‌اوستا، گزارش نگارنده، ص ۲۵.

      در مقاله‌ی «دین‌دبیری»، گفته‌ایم که مسعودی در کتاب التنبيه والاشراف اوستا را دارای بیست و يک سوره نوشته است.

      [3]. یتها اهو وئيريو … يک بند شعر است. در وزن مانند بندهای اهونودگات و دارای سه شعر است، از آن یاد خواهیم کرد. در شرافت این نماز خرد در جلد خرده‌اوستا، ص ۴۲-۵۷، سخن داشتیم. به نخستین جلد یسنا، گزارش نگارنده، ص ۲۰۲-۲۰۶ نیز نگاه کنید.

      [4]. يتها اهو وئيريو … به خط لاتين:

      yathā. ahū. vairyō. athā. ratuš. ašātčit̤. Hačāvan̈hǝuš. dazdā. mananhā. shyaothananom aṅhǝuš. mazdāi. xshathrəmča. ahurāi. ā. yim. drigubyō. dadat̤. vāstārəm.

      [5]. نامه‌ی هشتم دینکرد، کرده‌ی ۱ پاره‌ی ۲۰.

      [6]. نگاه به نخستین جلد یسنا، گزارش نگارنده، ص ۳۱-۳۰.

      [7]. نگاه به نخستین جلد يسنا، ص ۲۰۲.

      [8]. ینگهه ها تام … (yen̈hē hātɑ̬m) از روی بند ۲۲ هات ۵١ وهوخشترگات ساخته شده. به یادداشت ۲۲ از هات ۵۱ نگاه کنید.

      [9]. نگاه به جلد خرده‌اوستا، ص ۴۴-۵۶ و نخستین جلد يسنا، ص ٢٠٢-٢١۶ و ص ٢۷.

      [10]. نگاه به مقاله‌ی هفت هات در جلد دوم یسنا.

      [11]. نگاه به جلد خرده‌اوستا، ص ١۵۴-١۵۵ و به جلد دوم یسنا به هات ۵۴ و به یادداشت پاره‌ی ۱ از کرده‌ی ٢۴ ویسپرد، نیز در جلد دوم یسنا.

      چنان‌که می‌دانیم، هريک از دوازده ماه بی‌کم‌وبیش دارای سی روز بوده: ۳۶۰= ۱۲ × ۳۰. پس از انجام اسفندماه پنج روز دیگر می‌فزودند تا سال خورشیدی درست ٣۶۵ روز باشد. این کبیسه‌ی سال را که در تازی خمسه‌ی مسترقه نامند، در فارسی پنجه‌ی دزدیده و بهیزک و پنجه و پنج وه و اندرگاه می­نامیدند. با روزهای گات‌ها و به هريک نام یکی از پنج گات می­دادند این‌چنین: اُهونودگات، اشتودگات، سپنتمدگات، وهوخشتر گات، وهیشتو ايشت گات. نگاه به خرده‌اوستا، گزارش نگارنده، ص ۲۱۱.

      [12]. ویسپرد در خود اوستا ویسپِ رَتَوُ (vispe-ratavō) یشت = یشتی (yašti)؛ وندیداد = وی دَئِوُدات (vīdaēvō data)؛ خرده‌اوستا در پهلوی خورتک‌اوستا.

      [13]. درباره‌ی یسنا نگاه کنید به نخستین جلد يسنا، ص ۳۲-۲۳. درباره‌ی ویسپرد به مقاله‌ی آن در جلد دوم یسنا و از برای یشت به نخستین جلد یشت‌ها، ص ١۴ – ٢۷ و از برای وندیداد به مقاله‌ی آن در جلد وندیداد (هنوز به چاپ نرسیده) و درباره‌ی خرده‌اوستا به جلد خرده‌اوستا، ص ۲۹-۲۵ نگاه کنید.

      [14]. به یادداشت شماره‌ی ۶، از بند ۱ هات ۳۰، در جلد یادداشت‌های پنج گات‌ها نگاه کنید.

      [15]. هایتی (hāiti) از مصدر ها hā (بستن، پیوستن، بند کردن) در آمده. از همین بنیاد است هاتهر (hāthra) که اندازه‌ای است، چنان‌که در فرگرد هشتم وندیداد پاره‌ی ۱۰۰ آمده. در پهلوی هاسر (hāsr)، هاتهرو مسنگه (hātrhrō. massan̈h) که در پاره‌ی ٢۶ از دومین فرگرد وندیداد آمده یعنی به بلندى يک ها تهر. نَو هاتهر (nava.hāthra) که در پاره‌ی ١۴ از فرگرد چهاردهم وندیداد آمده نیز صفت است؛ یعنی نه هاتهر. نگاه کنید به یادداشت شماره‌ی ۱۰ از بند ۱ هات ۲۹ به جلد خرده‌اوستا ص ۲۱۲، به یادداشت شماره‌ی ۵ نیز نگاه کنید. هایتی به معنی فصل و باب یا سوره به کار رفته. نظر به ریشه‌ی واژه، به معنی به هم پیوستگی و بستگی است. فرگرد از مصدر کرت (karǝt) با جزء فرَ fra (فرابریدن) در آمده است. از همین بنیاد، کرده که نیز معنی فصل است، واژه‌ی کرِتَ (karǝta) که در پهلوی کارت و در فارسی کارد گوییم نیز از همین بنیاد است.

      فرگرد در پهلوی فرگرت در نوشته‌های پهلوی به معنی فصل به کار رفته. کرده همچنین در پهلوی کرتک در نوشته‌های پهلوی و پازند به همین معنی است. فرگرد یا کرده درست به معنی sectio لاتین که در فرانسه section شده و فصل عربی است.

      [16]. اوشتُ وئیتی مانند نام‌های دیگر پنج گات‌ها به هیئت تأنيث است. در تذکیر اوشت ونت (uštavant̤) صفت است؛ یعنی دربردارنده‌ی اوشتا uštā، واژه­ای که اشتودگات با آن آغاز شده است.

      [17]. خوئتو مئیتی به هیئت تأنیث، در تذکیر خوئتوُمنت (xaētumant̤)، یعنی دربردارنده‌ی واژه‌ی خوئتوُش (xvvaētuš) این هات به دومین واژه‌ی سرآغازش نامزد شده، نخستین واژه‌ی آن اخیا چا (ahyāčā) می‌باشد.

      [18]. گاتهویه (gāthwya) که در پاره‌ی ۱۹ از یسنا ۱۰ و در پاره‌ی ١۴ از یسنا ۶۵ و جُز آن آمده، صفت است؛ یعنی گاتایی یا سرودی در پهلوی گاسانيک (gsānik). گاتهرو رَینت (gāthrō rayan̩t̤) که در پاره‌ی ۱۰۵ فروردین‌یشت آمده، یعنی سرودخوان. برزی گاتهر (bǝrezi gāthra) در پاره‌ی ۸۹ مهریشت، یعنی بلندسراینده.

      [19]. شصت و شش بند از سرودهای دومین گات اُشتود، آن‌چنان‌که گفتیم، هريک از بندش دارای پنج شعر است، جز اینکه بند ١۵ از هات ۴۶ امروزه دارای چهار شعر است. يک شعر از آن دیرگاهی است که از میان رفته؛ چه در نامه‌ی پهلوی شایست نه شایست، در کرده‌ی ۱۳، پاره‌ی ۵۱ نیز گفته شده که آن بند يک شعر کم دارد.

      [20]. در شایست نه شایست، کرده‌ی ۱۳ پاره‌ی ۴٢، نیز هريک از نُه بند وهیشتو ایشت گات چهار شعر نوشته شده، جز اینکه بند ششم آن پنج شعر دانسته شده است. به‌راستی آن بند هم مانند هشت بند دیگر دارای چهار شعر است. اشتباه شایست نه شایست از اینجا برخاسته که در آن بند چند واژه‌ی افزوده دارد و در وزن شعر زیادتی است، باید برداشته شود و آن چند واژه هم خراب شده، معنی­ای از آن‌ها برنمی‌آید. ناگزیر همین واژه‌هاست که در شایست نه شايست يک شعر شمرده شده است. نگاه کنید به یادداشت شماره‌ی ۸ از بند ۶، هات ۵٣، در جلد یادداشت‌های پنج گات‌ها.

      [21]. وچس تشتی از دو واژه آمیزش یافته: نخست از وچنگه vačaṅh (گفتار، سخن، واژه) از مصدر وچ vač (گفتن)، نگاه به یادداشت شماره‌ی ۷ از بند ۱۱ هات ۲۸، دوم از تش tash (بریدن، تراشیدن). نگاه به یادداشت شماره‌ی ۴ از بند ۱ هات ۲۹. بنابراین، وچس تشتی یعنی گفتار از روی اندازه بریده‌شده یا سخن موزون. افسن از مصدر پس (pas) در آمده که به معنی بستن است، چنان‌که در فرگرد چهارم وندیداد، پاره‌ی ۵١، به کار رفته. و از همین بنیاد است فشنگه (fshaṅh) که نیز در همان پاره‌ی ۵١ از فرگرد چهارم وندیداد آمده و به معنی بند است.

      افسن از مصدرِ پس با جزء اَ می‌باشد: اَپس (pas-a). بنابراین، افسمن یعنی بربسته و به‌هم‌پیوسته. نگاه به یادداشت شماره‌ی ١ از بند ١۷، هات ۴۶.

      [22]. پَدْ (pad) به معنی پا و پَدَ (pada) و پَذَ (padha) به معنى پی که اندازه‌ای‌ست، به معنی نیم شعر با یک دسته از سیلاب‌های (syllabes) شعر است که در فرانسه hemistiche گویند، درست مانند واژه‌ی فرانسه pied می‌باشد که معنی پاست و نیز دو سیلاب با هم يک pied خوانده می‌شود: شعرهای دوازده‌سیلابی دارای شش yieds و شعرهای ده‌سیلابی دارای پنج pieds می‌باشد.

      [23]. نگاه به یسنا ۹، پاره‌ی ۱ و یسنا ۵۷، پاره‌ی ۷ و یسنا ۷۱، پاره‌ی ۶ و ویسپرد کرده‌ی ۱۳، پاره‌ی ۳ و وندیداد فرگرد ۱۹، پاره‌ی ۳۸ و جز آن.

      [24]. نگاه به:

      Awestalitteratur von K. F. Geldner, im Grundriss der Iranischen Philologie II Band S. 29;

      Die Gatha’s Des Awesta: Zarathushtra’s Verspredigten von Christian Bartholomae, Strassburg 1905 S. V;

      Trois conférences sur les Gâthâ de l’Avesta faites à l’Université d’Upsal pour la fondation Olaus Petri / par A. Meillet, Paris 1925 p. 39-43.

      [25]. زن (zan) در اوستا به دو معنی آمده: نخست زادن، چنان‌که در یسنا ۴ پاره‌ی ۵ و آبان‌یشت پاره‌ی ۸۷ و نخستین فرگرد وندیداد پاره‌ی ۱۷ و جُز آن در گزارش پهلوی زاتن، دوم دانستن. در فرگرد ششم وندیداد، پاره‌ی ۴۵ با جزء آو به کار رفته: ava-zan، بسا با جزء پئیتی آمده: paiti-zan. چنان‌که در خود گات‌ها، هات ۲۹ بند ۱۱، به معنی شناختن و پذیرفتن است. به یادداشت شماره‌ی ۴ از آن بند و به یادداشت شماره‌ی ۹ از بند ۳ هات ۳۰ نگاه کنید.

      [26]. مَتْ آزَنتی با صفت‌های دیگر چون مَتْ آفسْمن – mat̤. afsman (با شعر) و مَتْ وچس تشتی mat-vačastašti (با بند شعر) و مَتْ پِرسو mat̤. pǝrǝsu (با پرسش) و مَتْ پئیتی پرسو mat̤ -paiti-pǝrǝsu در پاره‌ی ۱ از کرده‌ی ١۴ ویسپرد و در سرآغاز کرده‌ی ١۶ ویسپرد آمده است.

      [27]. نگاه کنید به:

      Trois conférences sur les Gâthâ de l’Avesta par A. Meillet, p. 10-11

      [28]. نگاه به خرده‌اوستا، گزارش نگارنده، صفحه ۱۸۰-۱۷۹.

      فرستادن دیدگاه