Subscribe elementum semper nisi. Aenean vulputate eleifend tellus. Aenean leo ligula, porttitor eu, consequat vitae eleifend ac, enim. Aenean vulputate eleifend tellus.

    Subscribe elementum semper nisi. Aenean vulputate eleifend tellus. Aenean leo ligula, porttitor eu, consequat vitae eleifend ac, enim. Aenean vulputate eleifend tellus.

      آرش

      آرش

      آرش: نام تیرانداز بلندآوازه‌ی ایرانی است که در روزگار منوچهرشاه با پرتاب تیری از یکی از بلندی‌های البرز به‌سوی کوهی در کرانه‌ی آمودریا، مرز ایران و توران را نشان‌‌گذاری کرد.

      در تیریشت (بندهای ۶ و ۳۷) از آرش یاد شده و شتاب رفتن «تشتر»، ایزد باران، به‌سوی دریای «فراخ کرت» به شتاب تیر او مانند شده است. نام او در اوستا «اِرِخْشَ» و صفت او «خْشویْوی ایشو» (سخت‌کمان، دارای تیر تیزرو) و در پهلوی «شِپاک‌تیر» و در فارسی «شیواتیر» (مجمل التواريخ و القصص) و «آرش کمانگیر» (ویس و رامین) ضبط شده است.

      بهرام چوبین، سردار نامدار ایرانی و هَمِستارِ خسرو پرویز ساسانی، خود را از تبار آرش می‌‌شمرد. در ادب و تاریخ ایران، داستان تیراندازی آرش برای نشان‌‌گذاری مرز ایران و توران مشهور است. فخرالدین اسعد گرگانی در منظومه‌ی ویس و رامین می‌‌گوید:

      «اگر خوانند آرش را کمانگیر                که از ساری به مرو انداخت یک تیر

      تو اندازی به جان من ز گوراب                            همی هر ساعتی صد تیر پرتاب

      (ویس و رامین، چاپ بنیاد فرهنگ ایران، ص ۳۷۸)

      بیرونی درباره‌ی جشن تیرگان، که در تیرروز از ماه تیر برگزار می‌‌شد، چنین می‌‌نویسد:

      «پس از آنکه افراسیاب بر منوچهر چیره شد، او را در طبرستان محاصره کرد و قرار بر این نهادند که مرز ایران و توران با پرتاب تیری معیّن شود. در این هنگام فرشته‌ی اسفندارمذ حاضر شد و فرمان داد تا تیر و کمانی، چنان‌که در ابستا (اوستا) بیان شده است، برگزینند. آنگاه آرش را که مرد شریف و حکیم و دین‌داری بود، برای انداختن تیر بیاوردند. آرش برهنه شد و بدن خویش را به حاضران بنمود و گفت:

      – ای پادشاه و ای مردم! به تنم بنگرید. مرا زخم و بیماری نیست، اما یقین دارم که پس از انداختن تیر، پاره‌پاره شوم و فدای شما گردم.

      پس از آن، دست به چلّه‌ی کمان برد و به نیروی خداداد تیر از شست رها کرد و خود جان داد. خداوند به باد فرمان داد تا تیر را نگاهداری کند. آن تیر از کوه رویان به دورترین نقطه‌ی خاور، به فرغانه، رسید و به ریشه‌ی درخت گردکانی، که در جهان بزرگ‌تر از آن درختی نبود، نشست. آنجا را مرز ایران و توران شناختند. گویند از آنجا که تیر پرتاب شد تا بدان‌جایی که فرونشست، شصت هزار فرسنگ فاصله است. جشن تیرگان به مناسبت آشتی میان ایران و توران بر پا می‌‌شد.» (آثار. ص ۲۲۰)

      در تاریخ طبری و ترجمه‌ی بلعمی از آن و نیز در نوروزنامه و روضةالصّفا، این داستان با اندک دگرگونی آمده است.

      Sorry, the comment form is closed at this time.