Subscribe elementum semper nisi. Aenean vulputate eleifend tellus. Aenean leo ligula, porttitor eu, consequat vitae eleifend ac, enim. Aenean vulputate eleifend tellus.

    Subscribe elementum semper nisi. Aenean vulputate eleifend tellus. Aenean leo ligula, porttitor eu, consequat vitae eleifend ac, enim. Aenean vulputate eleifend tellus.

      آزی

      آزی

      آزی: در اوستا آزی و در پهلوی و فارسی آز نام دیو آز و افزون‌‌خواهی است. در بندهشن (بخش ۲۸، بند ۲۷) درباره‌ی این دیو آمده است: «آزدیو آن است که هرچیز را بیوبارد و چون نیاز را چیزی نرسد، از تن خورد. او آن دروجی است که چون همه‌ی خواسته‌ی گیتی را بدو دهند، انباشته نشود و سیر نگردد. چنین گوید که چشم آزمندان دمنی است که او را سامان نیست.»

      (پژ. ص ۱۳۰)

      در اوستا نام این دیو بیشتر با صفت «دَئِوَداتَ» (دیوداد یا دیوآفریده) آمده و گاه از او با وصف «اهریمنی» یاد شده است.

      از وندیداد (فر ۱۸، بندهای ۱۹ و ۲۱) برمی‌‌آید که دیو آز دشمن ایزد آذر است و آن ایزد هر بامداد از خانه‌خدا و برزیگر می-خواهد که هیزم بر آتش نهند و آذر پاک را فروزان کنند تا آزیِ دیوآفریده نتواند با وی بستیزد و او را نابود کند. آوردن شیر و چربی به آیین نیایش، دیو آز را از پای درمی‌‌آورد. (← يسـ . ۱۶ بند ۸ و ۶۸ بند ۸)

      دارمستتر گفته است: «چنین می‌‌نماید که آزی شکل دیگری از اژی باشد که در اساطیر کهن با آتر (= آذر) در ستیزه است.» (وند. فر. ۱۸، بند ۱۹، زگد.) یکی از نمایان‌‌ترین عرصه‌‌های درگیری «آزی» با «آذر» را می‌‌توان در زامیادیشت (بندهای ۵۰-۴۶) دید.

      در دینکرت آمده است: «آز اهریمنی تباه کردن خُرّه (= فَر) را با مردمان درآمیخته است. آفریدگار خرد را آفرید تا خرّه را از آز بپاید… زندگی خرّه از فرزانگی خرد است و مرگ آن از خودکامگی وَرِنَ (شهوت).» (دین. ص ۳۴۲ و ۳۵۰ به نقل فتح‌‌اله مجتبائی در شهر زیبای افلاطون و شاهی آرمانی در ایران باستان از انتشارات انجمن فرهنگ ایران باستان)

      آقای مجتبائی در کتاب یادشده، این بیت حافظ را در زیر نقل‌قول از دینکرت آورده است که می‌‌تواند نشانه‌ی روشنی از تداوم همان اندیشه‌ی مندرج در دینکرت (تقابل «آز» و «خرد») در ادب فارسی باشد:

      «سال‌ها بندگی مذهب رندان کردم                                     تا به فتوای خرد حرص به زندان کردم»

      ردپای «آز» را در جاهای دیگر از ادبیات فارسی نیز می‌‌بینیم. از آن جمله است:

      «آزت هر روز به فردا دهد                                    وعده‌ی چیزی که نباشد چنان»

      (دیوان ناصرخسرو، تصحیح حاج سید نصراله تقوی، از انتشارات کتاب‌فروشی تأیید اصفهان، ص ۳۱۷)

      در شاهنامه نیز در گفت‌وشنودی میان خسرو انوشیروان و بزرگمهر می‌‌خوانیم:

      «بدو گفت کسری که: ده دیو چیست                                  کز ایشان خرد را بباید گریست؟»

      و بزرگمهر

      «چنین داد پاسخ که: آز و نیاز                                             دو دیوند با زور و گردن‌فراز»

      آنگاه خسرو پرسید که: کدام یک از آن ده دیو به اهریمن زورمند بازبسته‌‌تر است؟ و بزرگمهر

      «چنین داد پاسخ به کسری که: آز                                       ستمکاره‌دیوی بود دیرساز»

       (شا . ج ۸، ص ۱۹۶)

      پیشینه‌ی این بحث‌های شاهنامه درباره‌ی دیو «آز» را در متن‌های پهلوی دادِستان دینی و مینوی خرد می‌‌توان دید.

      (J.C. Coyajee: Studies in Shâhnâme, Bombey-1939, pp. 25-28)

      Sorry, the comment form is closed at this time.